مدتهاست که در مورد ماهیت ذوالقرنین مفسران و افراد بسیاری بحث نموده اند. قولی بسیار مشهور در بین ایرانیان هست مبنی بر اینکه ذوالقرنین وصف شده در قرآن کریم همان کورش پادشاه هخامنشی است. حال در یادداشتی کوتاه قصد داریم چند مطلب در این باب عرض نماییم. لعلهم یتفکرون
از آیات قرآن کریم برمی آید که ذوالقرنین شخصی صالح و موحد و شاید در ردیف انبیاء الهی صلوات الله علیهم اجمعین باشد.
از طرف دیگر، در مورد کورش با مطالب زیر مواجه می شویم:
کتیبه موجود منسوب به کورش که به زعم بسیاری از افراد از افتخارات!! ما ایرانی ها محسوب می شود، حاوی عباراتی است تامل برانگیز. مثلا در جایی گفته می شود که کورش پس از فتح بابل بتخانه های آنجا را آباد کرد و بت ها را به جای اولشان بازگرداند. یا در عبارتی دیگر مطرح می شود که کورش این اقدامات را برای رضایت مردوک یا مردوخ انجام داده است، حال آنکه مردوک بت بزرگ بابلی هاست و کورش خود را بنده آن معرفی می کند. یا مساله آزادی ادیان در قلمرو حکومت کورش که از مباحث بسیار چالشی است. چرا که هیچ انسان موحدی آنهم در حد و قواره ذوالقرنین نمی تواند با عده ای بت پرست با دم و دستگاه و معبد و بتخانه سر سازش داشته باشد، زیرا اولیه ترین دلیل بعثت تمامی انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین مبارزه با شرک و بت پرستی است.
به طور خلاصه و مختصر باید عرض کنیم کتیبه فوق حاوی انگاره های شرک آلود است. چرا که انسان موحد برای رضایت یک بت بنام مردوک کاری نمی کند یا بتخانه بت پرستان را آباد نمی کند و ... .
دو فرض مطرح است یا این کتیبه منسوب به
کوروش می باشد یا نمی باشد. اگر منسوب به کوروش است، پس کوروش موحد نبوده و یقیناً
نمی تواند ذوالقرنین مورد نظر قرآن کریم باشد. چرا که ذوالقرنین موحد و یکتاپرست
اما کورش مشرک است. اگر این کتیبه منسوب به کوروش نیست، بسیار خب مهمترین سند
تاریخی دال بر وجود موجودی بنام کورش، متعلق به کوروش نیست آن وقت سوال دیگری مطرح
می شود که اصلاً دیگر از کجا معلوم که کورش وجود داشته در گذشته؟!
خوشحال میشم اگر دوست عزیزی پاسخ این
سوال این حقیر رو بده.